مردی در روزهای ابتدایی سال جاری فرزند یکونیم ماهه خود را مورد آزار جنسی قرار داد و باعث مرگش شد. آنگونه که در خبری آمد: «در اولین روزهای فروردین سال جاری زنی نوزاد دختر ۱۷ماههاش را که بهشدت بدحال بود به بیمارستان رساند و درخواست کمک کرد. وقتی پزشکان نوزاد ۱۷ماهه را بررسی کردند متوجه حادثه وحشتناکی شدند. آنها پی بردند کودک به طرز فجیعی مورد آزار قرار گرفته و دچار خونریزی شدید داخلی شده است. پزشکان بیمارستان با توجه به این اطلاعات پلیس را خبر کردند.
او درباره اینکه چه کسی فرزندش را مورد آزار و اذیت قرار داده است، گفت: من نمیدانم چه کسی این کار را کرده است، من بچه را پیش فرد غریبهای نگذاشتم، دخترم پیش پدرش بود. پدر کودک باتوجه بهحرفهای همسرش بازجویی شد. او در ابتدا منکر همه چیز شد، اما بعد مجبور به اعتراف آزار جنسی فرزندش شد.»
ساناز اولین کودکی نیست که قربانی تجاوز محارم میشود، سالانه کودکان زیادی در سایه تابوانگاری این خشونت مخوف خانگی مورد اذیت و آزار جنسی پدر، برادر و حتی عمو یا دایی خود قرار میگیرند و تا سالها در سکوت و بغض درد این ابرخشونت را با خود حمل میکنند. همین چند روز پیش بود که برخی از رسانهها و شبکههای اجتماعی از تجاوز وحشیانه به یک دختر کند ذهن از سوی پدر و برادرش خبر دادند.
این دختر کندذهن که در بهزیستی نگهداری میشد، در آخرین ملاقات با خانوادهاش مورد تجاوز پدر و برادرش قرار گرفت. براساس گزارش شبکههای اجتماعی لیلا که از معلولیت ذهنی رنج میبرد چند سال قبل از سوی پدر و مادرش به بهزیستی سپرده شد. چون آنها توان نگهداری این دختر را نداشتند گاهی اوقات بهملاقات لیلا میآمدند و برای چند روز وی را به خانهشان میبردند. اما دختر کندذهن در آخرین ملاقات شوم با خانوادهاش مورد تجاوز تلخی واقع شد!
وی پس از بازگشت از خانه بهبهزیستی رفتارش تغییر کرده بود و مدام گریه میکرد. او با هیچ کسی حرف نمیزد. تا اینکه یکی از مربیهای لیلا به ماجرا پیبرد و با او صحبت کرد. لیلا قفل سکوت چند روزهاش را شکست و ماجرای تجاوز را تعریف کرد!!
تجاور محارم پنهانترین خشونت خانگی
تجاوز و آزار جنسی محارم را میتوان خشنترین و بیرحمانهترین و همچنین پنهانترین نوع خشونت خانگی دانست که در سایه تابوها و اما و اگرهای فرهنگی هم از سوی خانواده و هم نهادهای مسئول معمولا انکار و لاپوشانی هم میشود. انکار این ابرخشونت ضمن اینکه باعث رشد زیر پوستی آن در جامعه میشود، متجاوزان را نیز در انجام اعمال مجرمانه خود گستاختر میکند، همچنین سانسور این موضوع باعث مخفی ماندن تبعات فاجعهآمیز این آسیب از نگاه سیاستمداران و برنامهریزان فرهنگی کشور میشود، بهنحوی که این خشونت بهعنوان یک آسیب مهم اجتماعی تلقی نمیشود و در اولویت برنامهریزان قرار نمیگیرد.
ماهیت و تبعات بسیار پنهان و مخفی این نوع خشونت بهحدی است که در اغلب موارد، سالها پس از وقوع آن از سوی فرد آشکار میشود، یعنی زمانی که اثرات بسیار مخرب و زیانبار روحی و روانی این خشونت، زندگی فرد آزاردیده را بهکلی نابود کرده است.
دربرخی از موارد فرد حتی پس از سپری شدن سالها از آخرین مورد وقوع آزار جنسی بهدست محارم خود، همچنان از سخن گفتن در مورد آن ناتوان است. تابو بودن تجاوز محارم در عرف سنتی جامعه ایران چنان پررنگ است که صحبت درمورد آن حتی از سوی کارشناسان نیز تحمل نمیشود.
نبود آمار رسمی از قربانیان تجاوز محارم
انکار و تابوانگاری تجاوز محارم در کشور همچنین سبب شده است در عمل هیچ آماری هم از موارد وقوع این نوع از خشونت خانگی در کشور منتشر نشود. نبود آمار و انکار این واقعیت تلخ در جامعه کار را برای برنامهریزان و افراد فعال در این حوزه نیز سخت کرده است، از سویی دیگر در فضای انکار و سانسور تجاوز محارم کمک به آزار دیدگان این موضوع نیز مشکلتر میشود.
تاکنون تنها آماری که از سوی مسئولان در مورد تجاوز محارم در کشور منتشر شده، مربوط به سال ۱۳۹۵ است. در این سال یکی از سایت های خبری بدون ذکر نام به نقل از رئیس انجمن آسیبهای اجتماعی از تشکیل پنج هزار و ۲۰۰پرونده قضایی در مورد روابط جنسی با محارم خبر داد. خبری که علیرغم اهمیت آن هیچگاه پیگیری نشد. پیش از آن در آبان ماه سال ۸۲ نیز پری میربک، مشاور وقت استانداری خوزستان با اشاره به وقوع ۱۸مورد تجاوز پدران به دختران ۱۲ تا ۱۴سال، گفته بود که ۱۲نفر از این دختران زیر ۱۴سال بودهاند. در مورد تجاوز محارم واقعیت تلخ دیگری که وجود دارد این است که تجاوز پدران به دختران بیشتر از تجاوز برادران به خواهران است، از آنجا که براساس قانون پدر قیم فرزند است، برخورد قانونی با پدران متجاوز نیز دشوار است.
راهکار مقابله با تجاور محارم «هیس» نیست
یک پژوهشگر و فعال حقوق زنان و کودکان در این زمینه گفت: «تجاوز به محارم در همه کشورهای دنیا دیده میشود، اما این پدیده در کشورهایی که محدودیت بیشتر و شرایط ارتباط سالم کمتر است، بیشتر به چشم میخورد.»
«لیلا ارشد» با اشاره به تابو بودن موضوع تجاوز بهمحارم در ایران، افرود: «در ۲۵سالی که در این حوزه فعالیت داشتهام، هروقت این موضوع را مطرح کردهایم به ما گفتهاند هیس، بدیهی است تا وقتیکه این تفکر وجود داشته باشد فرزندان ما همواره در معرض تجاوز و تعددی قرار میگیرند. درضمن آسیبی که در زیرپوست جامعه نفس میکشد و وجود دارد با هیس گفتن و لاپوشانی و سانسور حل نمیشود، بلکه قد میکشد.»
وی با انتقاد از نبود آمار رسمی از تجاوز به محارم در کشور، ادامه داد: «انتظار این است حداقل در مورد این آسیب یک آمار رسمی و قابل مراجعهای وجود داشته باشد تا با استناد بهآن اعداد و ارقام، مسئولان را متوجه وجود این خشونت مخوف خانگی در کشور کنیم.»
ارشد بهکودکان قربانی خشونت و تجاوز اشاره کرد و گفت: «خشونت و تجاوز برای هیچ رده سنی پذیرفتنی نیست، اما در این زمینه کودکان بسیار آسیبپذیرتر از بزرگسالان هستند، چرا که بزرگسالها درصورت مواجهه با این نوع خشونتها میتوانند بهمراجع قضایی مراجعه کنند و قدمی در راستای احقاق حق خود بردارند، اما کودکان راه بهجایی ندارند، برخی از آنان حتی کیسه بوکس خانواده هم شدهاند، بهویژه در این شرایط بد اقتصادی، معیشتی و… که خانوادهها را متاثر کرده است. بنابراین، در این شرایط سیاستگذاران، برنامهریزان و افرادی که پذیرفتهاند شرایط امن را در کشور بهویژه برای کودکان مهیا کنند، موظف هستند در این زمینه تدبیر و راه حلی بیندیشند، چرا که بهاعتقاد من یک مورد تجاوز هم زیاد است، آن هم تجاوز بهکودکان از سوی پدر، برادر و افرادی که انتظار حمایت از آنان میرود.
ضعف قانون و غفلت از آموزش
این فعال مدنی تجاوز به کودکان از سوی محارم را به ضعف قانون حمایتی و نبود آموزش گره زد و گفت: تجاوز بهمحارم با توجه بهتبعات منفی آن، قوانینی را میطلبد که کارآمد، عملی و مشخص بوده و بتواند از آسیبدیده حمایت کند، اما در این زمینه ما قانون حمایتی قویی نداریم و اگر هم داریم در سایه است و اجرا نمیشود. در زمینه آموزش نیز غفلت زیاد صورت گرفته و محدودیتها بسیار است.
بهوالدین آموزش والدی نمیدهیم همانطور که به جوانان آموزش مهارت همسری ارائه نمیکنیم، در نبود این آموزشها ازدواج و فرزندآوری را نیز تبلیغ میکنیم. بدیهی است در نبود آموزش نه ازدواجها میتوانند ازدواج موفق و پایداری باشند و نهمحیط خانه میتواند محیط امنی برای کودک باشد. ناگفته پیداست اگر مقوله آموزش مراقبت از خود بهکودکان ارائه شود، کودکان یاد میگیرند چگونه از خود مراقبت کنند و از افرادی که نظر سوئی در مورد آنان دارند، چگونه دوری کنند.
ارشد به فیمومت پدر بهفرزند اشاره کرد و گفت: در زمینه تجاوز بهکودک از سوی پدر، موضوع قیمومت مشکلساز میشود. مثلا در مورد اخیر تجاوز پدر به کودک و مرگ کودک، اگر مادر مقصر این جریان بود، مادر حکم اعدام میگرفت، اما چون قوانین ما پدر را مالک فرزند میداند، این حکم در مورد این پدر اجرا نمیشود. این فعال حقوق زنان تصریح کرد: مواردی که از تجاوز محارم به رسانهها راه پیدا میکند، در واقع نوک کوه یخی است که بیرون میزند. در بسیاری از خانوادهها در ایران این خشونتها اعمال میشود، اما به خاطر تابوانگاری و همچنین بهاصطلاح حفظ آبروی خانواده معمولا این مسئله در پشت دیوارهای همان خانه بایکوت میشود و قربانیان حادثه با تبعات عاطفی، روانی و جسمی این موضوع سالها رنج میکشند.
مواردی که در ردیف کودک آزاری جنسی قرار میگیرند
محرومیت از تحصیل نوعی کودک آزاری است
محمدعلی مظاهری، رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی در توضیح رفتارهای آزارگونه با کودکان، سوء رفتار را تفاوت بین شرایط واقعی کودک و شرایط لازم برای رشد مطلوب کودک ذکر کرده و معتقد است: کودکان امکان دفاع از خود در برابر این سوء رفتارها را ندارند. گزارش کودکان از وضعیت خود در مجامع قضایی قابل استناد نیست و فرد آزارگر نیز در مکان عمومی این عمل را انجام نمی دهد که شاهد و ناظری وجود داشته باشد. این خلایی است که وجود دارد.
وی با بیان اینکه دولت در مفهوم وسیع کلمه مسئول آینده جامعه است، به خبرنگار مهر می گوید: آینده جوامع را می توان از نحوه رفتار آن جامعه با کودکانش ترسیم کرد؛ در قانون اساسی حق تحصیل برای همه کودکان لحاظ شده است. اما تعداد کودکان محروم از تحصیل نسبتا زیاد است که نتیجه آن توسعه بی سوادی است. هر چقدر فضای آموزشی بسته باشد تامین حمایت های بهینه برای کودکان دشوارتر می شود.
میانگین سن کودکان آزاردیده ۶ تا ۱۰ سال است
نبود آموزشهای متناسب با فرهنگ، باعث می شود کودکان به راحتی در دام آزارهای جسمی و جنسی بیافتند بدون اینکه به درستی اطلاعی از اتفاقاتی از این دست به ویژه آزار جنسی داشته باشند. در بررسی های انجام شده از سوی جمعیت دانشجویی امام علی (ع) ۱۱۷۵ مورد کودک آزاری در سراسر ایران مورد مطالعه قرار گرفته است که نتایج آن شگفت آور است. در این پژوهش آزارها به سه بخش «جسمی» ،«جنسی» و «غفلت» تقسیم شده است و براساس آن ۳۶ درصد از آزارهای جنسی متعلق به پسران است و درصد بالایی از کودکان در دوران خردسالی مورد آزار قرار گرفته اند به طوری که میانگین سن کودکان آسیب دیده بین ۶ تا ۱۰ سال است. در ۵۱ درصد از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند، ناآگاهی از جمله عوامل مهمی بوده که آزار دیدن را تسهیل کرده است. به علت سن پائین، حدود ۶۰ درصد از کودکانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند، از آنچه اتفاق میافتد درک صحیحی ندارند و اغلب توسط والدینی آسیب دیده از اعتیاد دچار آزار قرار می گیرند. برخلاف تصور عمومی، حدود ۱۸ درصد از کسانی که اقدام به کودک آزاری کرده اند زن بوده اند.
اصغر ایزدی جیران، انسان شناس و استاد دانشگاه هم کودک آزاری را به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرده و معتقد است: شیوه مستقیم به واسطه آزارگری که حضور فیزیکی دارد صورت می گیرد؛ در حالی که در شیوه غیرمستقیم آزارگر شخص نیست و نتیجه عملش در کوتاه مدت نشان داده نمی شود. چون غیر فیزیکی است و اثر آنی به جای نمی گذارد به همین علت فعالان اجتماعی نمی توانند آن را شناسایی کنند بنابراین آزادانه به آزار خود ادامه می دهد و رد پایش در تاریخ زندگی قربانیانش حک می شود. کودک آزاری غیرمستقیم در حقیقت کودک آزاری نهادی است که به واسطه سیاست ها، برنامه ها و اقدامات اشتباه نهادهای مسئول در دراز مدت ایجاد می شود و موجب ضرر و زیان افرادی از جامعه می شود به عنوان مثال سوء مدیریت سازمان های مسئول مرتبط با مساله آب در دو دهه اخیر، منجر به خشکسالی و مهاجرت گسترده روستاییان به حاشیه شهرها و در نتیجه تولید فقر و تبعات ناشی از آن شد.
وی با بیان اینکه بیشتر موارد کودک آزاری در مناطق حاشیه ای شهرها رخ می دهد، به خبرنگار مهر، می گوید: اهالی سکونتگاههای فقیرنشین، سوژههای ساختهشده یک وضع تاریخی هستند. نابرابری بر زندگی گروههایی اجتماعی تحمیل و تثبیت شده و مقولهی فقر و فقرا را تشکیل داده است. در این بستر اجتماعی خاص که فقرا خود قربانی خشونت ساختاری و بیتفاوتی اجتماعی گروههای دیگر جامعه بوده اند، اکنون توجیه فرهنگی لازم برای بازتولید همان خشونت و همان بیتفاوتی را دارند یعنی زایش فرهنگ خشونت. حیاتیترین نکته این است که چون فقرا بیقدرت شدهاند، خشونت را نه به سوی دیگری بلکه به سوی جامعه خود و خانواده خود برمیگردانند.
اذیت و آزار جنسی، ۳ درصد کودک آزاریها است
سازمان بهزیستی با راه اندازی خط ١٢٣ به صورت شبانه روزی پاسخگوی موارد مربوط به کودک آزاری است. روانشناسان این مرکز و در صورت نیاز به همراه نیروی انتظامی و با حکم قضایی به موارد ارجاع شده مراجعه می کنند. حدود ٣٠٠ پایگاه خدمات اجتماعی در مناطق حاشیه نشین و ٢۵٠٠ نیروی مددکار و روانشناس بهزیستی در ارائه خدمات اجتماعی از جمله کودک آزاری فعال هستند اما همچنان این معضل اجتماعی چهره سیاه خود را به جامعه نشان می دهد.
براساس آمار سازمان بهزیستی هر قدر سن کودک پایین تر باشد چون به لحاظ جسمانی وابسته است وضعیت کودک آزاری حادتر است. ٣٨ درصد در سن دبستان و زیر دبستان و ١٢ درصد راهنمایی تحت آزار قرار گرفته اند. ٢٩ درصد آزارها جسمی و ٣ درصد جنسی بوده است، که خانواده از ترس امنیت و آبرو خیلی از موارد را گزارش نمی کنند. به گفته مسئولان اورژانس اجتماعی بهزیستی، خیلی از موارد کودک آزاری را همسایه ها متوجه می شوند ولی گزارش نمی دهند و اینجا بحث مسئولیت پذیری اجتماعی و فرهنگ سازی در این زمینه بیشتر نمایان است.
کودک آزاری به چهارچوب خانه و خانواده منتهی نمی شود. مسایل و مشکلات فرهنگی بسیاری در این میان موجود است. در بعضی موارد دیده شده که کودک ماهها مورد آزار قرار گرفته و همسایه ها با وجود اطلاع از این موضوع حاضر به ارایه گزارش به اورژانس نبودند.
ازدواج دختران زیر ۱۳ سال ممنوع می شود
طیبه سیاوشی، نماینده مجلس شورای اسلامی با انتقاد از طولانی شدن بررسی لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان می گوید: بررسی این لایحه بوروکراتیک شده است و ما برای اینکه تغییر دستوری ایجاد کنیم شروع کردیم به جمع کردن امضا که بعد از لایحه بودجه در مجلس مطرح شود. مساله مهم در رابطه با این لایحه، مساله نقش تشکلهای مردم نهاد است که فکر می کنم در ماده ۳۸ به عنوان شاهد می تواند حضور پیدا کند.
وی می افزاید: ما انتظار داریم فضاسازی فرهنگی از طرف رسانه هم انجام بگیرد و قبل از اینکه خلا قانونی را بخواهیم پر کنیم، نیاز به آموزش داریم. رسانه ها و به ویژه صدا و سیما که از بودجه بسیار مناسبی برخوردار است می توانند در این مساله نقش مثبتی ایفا کنند. صدا و سیما به خوبی می تواند با تیزرهای کوتاه این آموزش ها را منتقل کند. وزارت آموزش و پرورش بخش عظیم بودجه اش را صرف پرداخت حقوق معلمین و دست اندرکاران می کند و باید گفت بخش فراموش شده آموزش و پرورش کودکان هستند. به غیر از لایحه حقوق کودکان که بر آن تاکید می کنیم، پیگیری ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در خصوص ازدواج کودکان که نوعی کودک آزاری است. حدود دو ماه است که ما به مجلس پیشنهاد دادیم و امیدواریم بتوانیم حداقل سن ازدواج را به ۱۵ سال افزایش دهیم و ازدواج زیر ۱۳ سال را ممنوع کنیم. در این دو سالی که من در مجلس بودم این طور بوده که نظارت بر آموزش و پرورش و در واقع بازوهای نظارتی ما قوی و کافی نیستند. تصویب هر قانون به دنبال خودش یک عرف و فرهنگ می آورد. به طور مثال می توانم مطرح کنم ما در حوزه قضایی، قضات ویژه کودکان که آگاه و آموزش دیده باشند نداریم. زیرساخت های قضایی ما کافی نیست اما این لایحه یک گام بزرگ به جلوست که برای اولین بار در کشور دارد به تصویب می رسد و من فکرمی کنم یک قدم به جلو می تواند خلا قانونی را پوشش بدهد.
وقوع ۳۰ درصد کودکآزاریها در محلات شهر
پژوهشها نشان می دهد حدود یک سوم موارد کودک آزاری در محلات و خیابانهای اطراف محل زندگی کودکان رخ می دهد. در این زمینه نقش سیاستهای شهرسازی به منظور ایمن سازی نقاط بی دفاع شهری بسیار موثر است. الهام فخاری، عضو شورای اسلامی شهر تهران در این زمینه با بیان اینکه در همه اعضای شورای شهر این نگرانی در مورد کودکان کار وجود دارد ولی همچنان تهران شهری خشن برای کودکان است، می گوید: ما در تدوین قوانین موثر مشکل داریم. ما به عنوان نهادهای قانون گذار و نظارتی چند مرتبه با کودکان کار در ارتباط بوده ایم؟ چه زمانی ایده پردازی ها با خود جامعه هدف یعنی کودکان کار، رخ داده است؟ چه تعداد از ما بودجه شهرداری را با رویکرد نگاه به سهم اقشار محروم جامعه از جمله کودکان کار در نظر گرفتیم؟ پیشنهاد من این بود که هزینه هایی که برای رفع سدمعبرها و دستفروش ها در نظرگرفته شده برای حمایت از کودکان کار هزینه شود. باید از انکار زشتی و بحران های اجتماعی پرهیز کنیم. شهامت خود بودن داشته باشیم و بخش های دچار فقر، کودک آزاری و امثالهم را به صورت واقعی ببینیم.
خشونت های سازمان یافته وقتی حل می شود که تعامل ها بیشتر و بیشتر شود. همه جا پدیده ای به نام کار کودک وجود دارد. نباید پدیده کار کودک را پنهان کنیم. کودکان کار بخشی از ما هستند و باید برای بهبود زندگی کودک کار، کاری کرد.
سازمانهای مردم نهاد باید در حوزه کودکان وارد شوند. ساختار دولتی در حال حاضر پاسخگوی نیازهای جامعه نیست و تشکل های مردمی باید ورود کنند. قطعا رفع مشکلات زمان بر است. در زمینه فقر، اعتیاد و بحران های دیگر باید کار شود تا یک کودک شرایط عادی پیدا کند. جامعه باید به دنبال راه حلی باشد که آسیب کمتری به کودکان برسد. باید برنامهای برای بهبود شرایط والدین آزارگر وجود داشته باشد.
متاسفانه اذهان عمومی فقط در شرایطی نسبت به معضلات اجتماعی به ویژه کودک آزاری واکنش نشان می دهد که خبری رسانه ای شود و با گذر زمان آن معضل به فراموشی سپرده می شود. در حالی که اگر در زمینه جایگاه و شأن کودکان اصلاحاتی اساسی انجام نشود به یقین خود را از داشتن یک جامعه سالم و شاد در آینده محروم خواهیم کرد. آسیب ها و مشکلات مناطق حاشیه به بافت و متن شهرها تسری پیدا خواهد کرد و این هشدار و زنگ خطری است برای مردم که بدانند وضعیت کودکان در شرایطی وخیم است.